شرکت طرح تو طرح به عنوان اولین استارتاپ جمعسپاری و مسابقات معماری ایران، رویداد کانستراکتک (Constructech) را برگزار کرد. در این رویداد مصاحبهای با رضا غیابی انجام شد و گفتمانی حول موضوع دیجیتال سازی در صنعت ساختمان و استارتاپها صورت گرفت. در ادامه میتوانید این مصاحبه را مستقیما از یوتیوب تماشا کنید یا این که چکیده متنی آن را در همین مطلب بخوانید.
دیجیتال سازی در صنعت ساختمان و استارتاپها
نیاز فعلی مشتری در بازار چیست و چطور استارتاپها سریع به این نیاز پاسخ میدهند؟
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید نگاهی به چند آمار مهم و رسمی بیندازیم:
- ضریب نفوذ اینترنت در ایران ۹۶ درصد است.
- بیش از ۴۰ میلیوننفر از جمعیت جامعه ایرانی، زیر ۴۰ سال هستند.
- حدود ۵ میلیون نفر دانشجو در کشور تحصیل میکنند.
- ایران اولین کشور خاورمیانه بود که از فناوری GNS و دومین کشور خاورمیانه بود که از دستگاه ATM استفاده کرد.
از این آمار و ارقام، یک نتیجه خطیر برمیآید. ما در ایران با جامعهای جوان، تحصیلکرده و نوآور روبهرو هستیم که در طول روز به طورمستقیم یا غیر مستقیم از اینترنت بهره میبرد. جای تعجب نیست که استارتاپها در چنین جامعهای، نقش برجستهای را ایفا میکنند و مورد توجه قرار میگیرند.
آنچه به عنوان اکوسیستم استارتاپی استنباط میکنیم، یک نهال نوپای ۱۰ الی ۱۲ ساله است. سرمایهای که در این اکوسیستم وجود دارد نیز با چند برج در گرانترین محلههای تهران برابری میکند. بر خلاف قدمت و سرمایه محدود این اکوسیستم، تاثیرات آن بر جامعه بسیار گسترده است.
به طور کلی هدف از شکلگیری استارتاپها این است که بیزینسمدلهای موجود را تغییر دهند، فرآیند طیشده توسط مشتری را تسهیل کنند و از این طریق به جامعه سود برسانند. باید بررسی کرد که چگونه میتوان این نوآوری را در صنعت ساختمان نیز به اجرا در آورد.
اکنون دیجیتال سازی در صنعت ساختمان در چه وضعیتی قرار دارد؟
امروزه جلوههایی از Digitalization یا دیجیتال سازی در صنعت ساختمان به وضوح دیده میشود. در گذشته به دلیل عدم دسترسی آسان به اینترنت، افراد طرحهای معماری جدید را فقط در موقعیتهای خاصی مثل سفر میدیدند.
امروزه در بستر اینترنت، مشتری به بهترین و پیشرفتهترین نمونههای صنعت ساختمان دسترسی دارد و آنها را از کارفرما تقاضا میکند. با وجود این نیاز ملموس، افراد کمی به حوزه دیجیتال سازی در صنعت ساختمان ورود کردهاند. به تعداد تمام مشکلات و چالشهای صنعت ساختمان، فرصت وجود دارد تا این صنعت با تکنولوژی و دنیای استارتاپی آمیخته شود.
مقیاس پذیری (Scalability) در کسبوکار چیست و چرا استارتاپها مقیاسپذیرند؟
در اغلب صنعتها از جمله صنعت ساختمان، افراد چیزی را یک بار میسازند و یک بار میفروشند. در صنعت استارتاپی این معادله دگرگون میشود. استارتاپها مغزافزار را یک بار میسازند و هزاران بار به افراد مختلف میفروشند! این مقیاس پذیری در شرکتهای B2C که با کاربرشان مستقیما در اینترنت سر و کار دارند، چندین برابر میشود.
در استارتاپ فقط بیزینس مدل مقیاسپذیر نیست؛ بلکه روشهای مارکتینگی نیز تابع همین اصل هستند. فرضا اگر بخواهید یک کمپین ATL در سطح شهر اجرا کنید و بیلبورد بزنید، با ۲۰ میلیارد تومان بودجه، نهایتا ۵۰۰ هزار بازدید به دست خواهید آورد. در اینترنت همین میزان بازدید با یک دهم بودجه، یعنی ۲ میلیارد تومان قابل اکتساب است. هدف اینجا برتری دادن هیچکدام از این شیوههای تبلیغاتی بر یکدیگر نیست.
بیلبورد هم در شرایطی که اهداف خاصی مثل کسب اعتبار داریم، کارایی بالایی دارد؛ اما اگر هدف وصول به کاربر نهایی است، کمپینهای دیجیتال قدرت همهگیری بیشتری دارند. همین ویژگی مقیاسپذیری در استارتاپها، باعث میشود آنها به جای رشد خطی، از رشد نمایی بهرهمند شوند. بر اساس این موارد، دیجیتال سازی در صنعت ساختمان بیش از پیش اهمیت پیدا میکند.
چطور میتوانیم مفهوم خرید سهام در استارتاپ را ملموستر کنیم؟
یکی از چالشهای استارتاپها، نامشهود بودن بخش اعظم داراییشان است؛ به همین دلیل گاها مایملک آنها به طور کامل در ارزشگذاری محاسبه نمیشود. باید آگاه باشیم که ما با خرید یک استارتاپ در واقع ارزشهای نهانی همچون منابع انسانی، فرمولهای کسبوکار، سیستمسازی، فرآیندهای کاری، برند کارفرمایی، نفوذ مارکتینگی و چند میلیون خط کد را خریداری میکنیم!
برای ارزشگذاری استارتاپها معمولا از چندین روش مالی تخصصی استفاده میشود. اغلب این روشها در راستای پیشبینی میزان فروش آینده بر مبنای ارزی و چشمانداز کلی استارتاپ هستند. سپس میانگینی از این عوامل در نظر گرفته میشود تا به این سوال اصلی پاسخ میدهند؛ آیا واقعا چنین آیندهای قابل دستیابی است؟ برای پاسخ به این سوال نیز قبل از هرچیز باید منابع انسانی آن شرکت را بنگریم؛ چرا که سرمایهگذاری اصلی ما روی آدمها و مهارتهایشان است.
اعضای تیم نیز با تعهد به کار و دریافت ایساپ یا سهام تشویقی، تضمین میکنند تا کار را در میانه مسیر رها نکنند. سرمایهگذار در این سیستم خروجی محور، میتواند به وضوح نتایج کارها مثل موفقیت در فروش، سود دهی و مارکتینگ را بر اساس تعاریف مشخص مورد بررسی قرار دهد.