اگر در کشور ایران کسب و کاری دارید، باید یاد بگیرید که چطور در شرایط تحریم های اقتصادی، تهدیدها را به فرصت تبدیل کنید. خوشبختانه تاریخ ثابت کرده است ما ایرانیها با هوش اجتماعی بالا، همیشه خودمان را از تنگناهای اقتصادی و اجتماعی نجات میدهیم! به طور قطع، برای تحریمها نیز میتوانیم راهکارهایی مفید بیابیم. رضا غیابی و فرید شکریه با نخبگان فروم نانو به گفتوگو نشستند تا این فرصتها و راهکارها را تحلیل کنند. در ادامه میتوانید ویدیو این گفتوگو را ببینید؛ همچنین در این مطلب میتوانید چکیده گفتوگو را بخوانید.
وقتی با کمبود مواد اولیه در کسبوکار مواجه میشویم، چاره چیست؟
یکی از مهمترین چالشهای تحریم، کمبود مواد اولیه است. عدم دسترسی به مواد اولیه، هر کسب و کار بزرگ و کوچکی را دچار بحران میکند. برای این که بتوانید از این آشفتگی جان سالم به در ببرید، دو راه بیشتر پیش رویتان ندارید؛ بازسازی تواناییها و تغییر بیزینس مدل.
وقتی اصول اولیه کسب و کار از جمله مواد اولیه فراهم نیست، شما با یک مشکل استراتژیک رو به رو هستید. برای حل این مشکل باید جزئینگری را کنار بگذارید و با رویکردی کلی به مشکلتان نگاه کنید. لازم است با بررسی فرصتها و محدودیتهای جدید، روش کسب درآمدتان را تغییر دهید.
شرکتهای SME در تحریم های اقتصادی چگونه عمل کنند؟
شرکتهای SME یا همان شرکتهای کوچک و متوسط، در شرایط تحریم بیشتر از کمپانیهای بزرگ آسیب میبینند. بسیاری از آنها خواستار ورود به انجمنهای واردات مواد اولیه یا شراکت با کمپانیهای متناظر اروپایی هستند تا آسیبپذیریشان را کاهش دهند.
بهترین راهکار مقابله با تحریم های اقتصادی برای شرکتهای کوچک، این است که ابتدا تیم استارتاپیشان را به میزان کافی توسعه دهند و به یک SME تبدیل شوند. سپس صلاحیت این را دارند که از اتاق ایران یا سایر ارگانها درخواست حمایت کنند. دومین نکتهای که باید مد نظر قرار دهند، نوع محصول یا خدماتشان است.
یک SME باید از روز نخست، کسب و کاری را شروع کند که مورد تحریم نیست و میتواند برای آن پارتنر شیپهای قدرتمند بسازد. در غیر این صورت نمیتواند حمایت لازمه را دریافت کند و در شرایط تحریم های اقتصادی شکست میخورد.
برای مواجهه با تحریم های اقتصادی، چه تغییرهای فرهنگی لازم است؟
وقتی ایران را با کشورهایی مثل ژاپن و آلمان که تقریبا در ۱۰ سال دگرگون شدهاند مقایسه میکنیم، این سوال پیش میآید که چرا چنین ارتقایی در کشور ما رخ نمیدهد؟ اکثر افراد به عواملی مثل ضعف در منابع، مواد اولیه، سرمایه و تکنولوژی اشاره میکنند؛ اما کمتر کسی درباره معضل فرهنگی ما حرف میزند. در ادامه سه چالش فرهنگی جامعه امروز ایران را بررسی میکنیم.
۱. ضعف در مهارت کار گروهی
در یک دوره هشت ساله، ترند جامعه ایرانی این بود که هر فرد چطور میتواند فرصتی پیدا کند و مسیر خودش را تغییر دهد؛ اما آیا تا به حال تصمیم گرفتهایم که مسیر را در کنار هم بازسازی کنیم؟
اگر کمی به دوران کودکیمان برگردیم، متوجه میشویم که ریشه این معضل فرهنگی کجا است. متاسفانه مقایسه کودکان با هم سن و سال هایشان، بخشی از فرهنگ ما محسوب میشود. خروجی این فرهنگ هم بزرگسالانی است که هیچ درکی از کار گروهی و تیم ورک ندارند و فقط میخواهند از یکدیگر جلو بزنند.
از زمانی که کودک وارد مدرسه میشود، با انتخاب شاگرد اول، بقیه را بازنده میدانیم. سپس از طریق کنکور، تمام بچهها را با یکدیگر رقیب میکنیم. جای تعجب نیست که وقتی بعدها وارد یک سازمان میشوند، نمیتوانند به طور سالم و اثربخش با یکدیگر همکاری کنند. برای حل این مشکل، باید زیرساختهای آموزشی و فرهنگیمان را درست کنیم تا طرز فکر نسل آینده اصلاح شود. فراموش نکنیم که مواجهه با تحریم های اقتصادی بدون انگیزه، تلاش و هدف جمعی امکانپذیر نیست.
۲. انتظار بیپایان
در مسائل استراتژی، میتوانیم همهچیز را به دید ماتریس ببینیم. یکی از ماتریسهایی که در بحث تحریم های اقتصادی مطرح میشود، تئوری بازیها است. این تئوری درباره دو گروه بازی صحبت میکند؛ بازیهای پایان پذیر و بازیهای بیپایان.
بازیهای پایان پذیر مانند فوتبال قوانین مشخصی دارند و در زمان معینی به اتمام میرسند. بازیهای بیپایان ادامه مییابند تا سود دهی داشته باشند؛ برای مثال میتوانیم به جنگ سرد روسیه و آمریکا اشاره کنیم.
از ترکیب بازیهای بیپایان و پایانپذیر و بازیگرانی که وارد آنها میشوند، چهار حالت به وجود میآید. در این مبحث ما فقط با یکی از این حالات کار داریم؛ حالتی که بسیاری از ایرانیان آن را تجربه میکنند و به عنوان نا امیدکننده ترین حالت در تئوری بازیها شناخته میشود. در این حالت شما وارد بازی میشوید که منتظر اتمامش هستید؛ اما در واقع این بازی بیپایان است.
به جای این که منتظر اتمام شرایط تحریم باشیم، میتوانیم مواجهه با آن را یاد بگیریم. در شرایط تحریم اگر چیزهایی را از دست میدهیم، قطعا چیزهایی را نیز به دست میآوریم. بهتر است با دقت لیستی از دستاوردهایمان تهیه کنیم و زمان را با نا امیدی و انتظارات غیر واقع بینانه از دست ندهیم.
۳. مقایسههای نامعقول
جامعه استارتاپی ما نباید خودش را با سطح بینالمللی مقایسه کند. همانطور که به خودمان اجازه نمیدهیم که ادعا کنیم ماشینی با کیفیت مرسدس بنز میسازیم، در مورد استارتاپها نیز باید این رویکرد واقعبینانه را داشته باشیم.
در وضعیت فعلی با نیاز داریم کمبودها و جاهای خالی را شناسایی کنیم و در حد توانمان به اصطلاح آنها بپردازیم. برای تحقق این هدف نباید درگیر پروسهها، جزئیات و فرمولهای کشورهای خارجی شویم؛ زیرا اجرایشان برای ما غیر ممکن و غیر ضروری است.
کلام آخر
در مقابل تحریم های اقتصادی، باید عینک خوشبینی بزنیم. فراموش نکنیم که در مقابل اصطلاح جنگ سرد که اکنون درگیرش هستیم، اصطلاح صلح سرد نیز وجود دارد. ما باید تلاش کنیم این وضعیت صلح سرد را به صلح گرم تبدیل کنیم و در طی این دوران، خوشبین باشیم. در آخر روز این افراد خوشبین هستند میتوانند تغییرات مثبت ایجاد کنند، جریانسازی کنند و خوشبینی را در جامعه اشاعه دهند.