آیا مهاجرت کار خوبی است؟ این سوالی است که امروزه جوانان ایرانی مدام میپرسند. میتوان گفت بخش اعظمی از جامعه امروزی ما، درباره مهاجرت یک تصمیم فعال دارند. برای اثبات این موضوع، یک تحقیق در اواخر سال ۲۰۲۳ انجام شد که نشان داد حدود ۴ میلیون نفر ایرانی، خارج از ایران زندگی میکنند.
با توجه به اهمیت موضوع مهاجرت، رضا غیابی همراه با «ساناز صدوقی» مربی سبک زندگی و «امیر حسین یزدانی» روانکاو، درباره این موضوع صحبت کردند. آنها در این گفتوگو درباره تعریف مهاجرت، انگیزههای مهاجرت و این که مهاجرت برای چه کسانی مناسب است تبادل نظر داشتند. در ادامه میتوانید این گفتوگوی مجازی که بخشی از برنامهی تداکستهران استودیو است را ببینید؛ همچنین میتوانید چکیده این گفتوگو را به صورت متنی در این مطلب بخوانید.
مهاجرت چیست؟
در نگاه اول، مهاجرت یک «تغییر» است. تغییری که میتواند اثرات گستردهای بر زندگی انسان داشته باشد. در جدول تغییرات که بر اساس میزان اثرگذاریشان بر زندگی انسان طبقهبندی شدهاند، اولین رتبه متعلق به مرگ و دومین رتبه متعلق به مهاجرت است!
در دومین نگاه که نگاهی تاریخی و کلان است، مهاجرت یک نوع «جا به جایی» محسوب میشود که همه اقوام دنیا از جمله ایرانیها آن را تجربه کردهاند. این جابهجایی میتواند یک فرآیند طبیعی در زندگی باشد؛ اما گاهی دولتها وارد این فرآیند میشوند و برای مدیریت منابع و برنامهریزیهای خودشان از مهاجرت استفاده میکنند. دخالت دولتها در معنای مهاجرت، باعث میشود آن را به صورت یک پدیده منفی ببینیم و فقط به دنبال پیامدهای بدش باشیم.
در یک نگاه مستقل، مهاجرت را از تمام این عوامل تاریخی و سیاسی جدا میکنیم و آن را فقط به شکل یک جا به جایی میبینیم. در این نگاه میگوییم هر فردی حق دارد محل زندگی خودش را انتخاب کند و از محلی به محل دیگر جا به جا شود. برای این که ببینیم آیا مهاجرت کار خوبی است یا نه نیز باید ببینیم این انتخاب برای «خود فرد» چه پیامدهای روحی، خانوادگی و اجتماعی دارد.
انگیزه افراد برای مهاجرت چیست؟
مواجهه با جهان مدرن
ایرانیان در زمان قاجار با جهان مدرن مواجه شدند. این مواجهه برای ایرانیان بسیار دردناک بود؛ زیرا احساس عقبماندگی را به آنها القا کرد. این موضوع در اسناد تاریخی نیز آمده است؛ مثلا در جنگهای بین ایران و روس، عباس میرزا از ژنرال روسی پرسید:
«ای اجنبی به من بگو تا من به ایرانیها بگویم، چه شد که ما عقب افتادیم و شما توسعه پیدا کردید؟»
همین احساس عقب ماندگی در طول تاریخ، باعث شد ایرانیها با فرهنگ خودشان بیگانه شوند. آنها تصمیم گرفتند فرهنگ غربی را بپذیرند و از فرنگ برای خودشان یک جهان آرمانی ساختند. همانطور که انتظار میرود امروزه تلاش میکنند از طریق مهاجرت، به این جهان آرمانی دست یابند.
برندینگ
بسیاری از کشورها که به نیروی کار نیاز دارند، برای جذب افراد شروع به برندینگ و تبلیغات میکنند. برای واضحتر شدن این موضوع، یک مثال میزنیم.
سرانه جمعیت کشور کانادا، ۴ نفر به ازای هر یک متر مربع است. در مقابل سرانه جمعیت کشور ایران، ۵۲ نفر به ازای هر متر مربع است. در چنین شرایطی کانادا مانند یک شرکت با منابع زیاد و نیروی کار کم است؛ بنابراین برای جذب نیرو، روی امکانات و برندینگش سرمایهگذاری میکند.
نکتهای که باید به آن توجه کنید، این است که سیاست جذب و برندینگ، لزوما با اتفاقی که واقعا در آن کشور رخ میدهد منطبق نیست. همیشه تبلیغات و برندینگ زیباتر از تصویر واقعی آن کشور است. اگر بخواهیم در این زمینه یک مثال بزنیم، میتوانیم به یک مهندس عمران اشاره کنیم که به کانادا میرود.
وارد شدن به نظام مهندسی کانادا بسیار سخت است؛ در نتیجه این مهندس عمران نمیتواند در کانادا هم یک مهندس عمران باشد و باید به سراغ شغل دیگری برود. به همین ترتیب بسیاری از افراد به خاطر برندینگ خوب یک کشور، جذب آن میشوند؛ اما پس از مهاجرت مجبور میشوند حرفه تخصصیشان را رها کنند. برای این که بفهمید آیا مهاجرت کار خوبی است یا نه، نباید برندینگ یک کشور را در نظر بگیرید؛ بلکه باید به امکانات و شرایط واقعی آن دقت کنید.
میل به پیشرفت
زمانی که افراد میل به پیشرفت دارند، ناخودآگاه از بعضی ارزشها دور میشوند؛ به خصوص ارزشهایی که مانع پیشرفت آنها باشد. در جامعهای مثل جامعه ایرانی، ارزشهای سنتی اهمیت زیادی دارند و اغلب مواقع دیکته میشوند. بعضی از افراد با این ارزشها احساس بیگانگی میکنند و معتقدند این ارزشها متعلق به آنها نیستند؛ در نتیجه مهاجرت را انتخاب میکنند.
چگونه مهاجرت کنیم تا اذیت نشویم؟
همه افرادی که میپرسند آیا مهاجرت کار خوبی است یا نه، نگران این هستند که ضرر ببینند یا اذیت شوند. هیچ تغییری آسان نیست و مهاجرت نیز سختیهای خاص خودش را دارد؛ البته با سبک زندگی درست، میتوانید این سختیها را به حداقل برسانید. به طور کلی سبک زندگی افراد پس از مهاجرت، به چهار دسته تقسیم میشود. فقط با انتخاب سبک زندگی سوم میتوانید بدون این که اذیت شوید مهاجرت کنید.
سبک زندگی اول
کسانی که این سبک زندگی را انتخاب میکنند، میخواهند کاملا از فرهنگ قبلیشان دور شوند. این افراد پس از مهاجرت به محله ایرانیها نمیروند، با افراد ایرانی رفتوآمد نمیکنند و حتی فارسی حرف نمیزنند. هرچیزی که به فرهنگ قبلیشان مربوط باشد را فراموش میکنند و هرچیزی که فرهنگ جدید ارائه دهد را میپذیرند. این سبک زندگی برای افراد مهاجر، ناموفق است.
سبک زندگی دوم
دسته دوم، برعکس دسته اول هستند. آنها نمیخواهند هرگز از فرهنگ ایرانی دور شوند یا در مقابل فرهنگ جدید تسلیم شوند. چنین افرادی تمام تلاششان را میکنند تا همانگونه که در ایران زندگی میکردند، در یک کشور خارجی دیگر هم زندگی کنند. این سبک زندگی هم برای افراد مهاجر مناسب و منطقی نیست.
سبک زندگی سوم
سبک زندگی سوم، موفقترین و سالمترین حالت مهاجرت است. در این سبک، افراد قوانین و اصول کلی آن کشور را که مجبور هستند با آنها منطبق شوند را با آغوش باز میپذیرند. در مقابل در موقعیتهایی که امکان انتخاب دارند، بر اساس علاقه و فرهنگ خودشان پیش میروند.
سبک زندگی چهارم
این سبک، بدترین و ناموفقترین حالت مهاجرت محسوب میشود. افرادی که این سبک زندگی را انتخاب میکنند، هم فرهنگ خودشان و هم فرهنگ بیگانه را پس میزنند. وقتی وارد کشور جدید میشوند، میفهمند فرهنگ جدید با تصوراتشان بسیار متفاوت است و آن را نمیپذیرند. از طرفی به خاطر بدگویی از فرهنگ خودشان، تمام پلهای پشت سرشان را نیز خراب کردهاند. این افراد در نهایت دچار انزوا میشوند.
آیا اصول مهاجرت در سایر ابعاد زندگی هم کاربرد دارد؟
بله! برخلاف تصور عموم مردم، مهاجرت فقط جا به جایی فیزیکی از یک کشور به کشور دیگر نیست. مهاجرت یک پدیده روزمره است که میتواند در ذهن ما هم اتفاق بیفتد. ما در طول روز انواع مهاجرت فضای مجازی و مهاجرت زبانی را تجربه میکنیم. تصمیمگیریهایمان نیز میتوانند نوعی مهاجرت باشند؛ زیرا به نوعی حرکت از یک مبدا به یک مقصد هستند.
نکته دیگری که باید بدانید این است که مهاجرت فقط تغییر کشور نیست؛ بلکه جا به جایی بین محلهها نیز میتواند مهاجرت باشد. در ایران نیز میتوانیم نمونه این پدیده را ببینیم؛ مثلا با رفتن به بعضی محلهها احساس میکنیم به فرنگ یا غرب مهاجرت کردهایم. در مقابل با رفتن به بعضی از محلهها احساس میکنیم یک مهاجرت تاریخی به ۲۰۰ سال پیش داشتهایم.
ما میتوانیم تمام این مهاجرتها در زندگی روزمره را مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم از مکانیزمهای سالمی استفاده کردهایم یا خیر؟ اگر مکانیزمهای مورد استفادهمان ناسالم باشند، احتمالا ما هم به آدم ناسالمی تبدیل شدهایم.
برای چه کسانی مهاجرت کار خوبی است؟
برای این که بدانید آیا مهاجرت کار خوبی است یا خیر، ابتدا باید به ویژگیهای فردی خودتان دقت کنید؛ زیرا جواب این سوال میتواند برای هرکس متفاوت باشد و همهچیز فقط به شخص شما بستگی دارد. در ادامه ویژگیهای افرادی که برای مهاجرت مناسب هستند را توضیح میدهیم.
سیستم ارزشگذاری خود را میشناسند
به زبان ساده، افرادی میتوانند مهاجرت کنند که میدانند چه چیزی در زندگی آنها را خوشحال میکند. مثلا اگر خانواده و روابطتان ارزش اصلی شما در زندگی هستند، به احتمال زیاد مهاجرت ناموفقی خواهید داشت. با توجه به این موضوع کسی میتواند مهاجرت کند که ارزشهایش را میداند.
پیامدها و دستاوردها را شناسایی میکنند
افرادی که برای مهاجرت مناسب هستند، به خوبی میدانند چه چیزی به دست میآورند و چه چیزی از دست میدهند. طبیعتا اغلب افراد فکر میکنند این موضوع را میدانند؛ اما متاسفانه در اکثر مواقع اشتباه میکنند. مثال این موضوع را میتوانیم در جامعه خودمان ببینیم.
وقتی از ایرانیان میپرسیم که با رفتن از کشور چه چیزی را از دست میدهی؟ در پاسخ از دغدغههایشان در ایران میگویند و معتقدند که هیچچیز را از دست نمیدهند. این یک تفکر اشتباه است؛ زیرا محال است شما در سیاهی مطلق زندگی کنید. قطعا با ترک یک محل، چیزهایی را از دست خواهید داد. این چیزها میتوانند روابط یا احساس خیالراحتی باشند که به آنها عادت کردهاید.
میتوانند چیزی به جامعه اضافه کنند
افرادی میتوانند مهاجرت کنند که میدانند چه چیز جدیدی میخواهند به جامعه اضافه کنند؟ با مهاجرت فقط شما نیستید که از امکانات آن کشور استفاده میکنید؛ بلکه باید امکاناتی نیز به جامعه ارائه دهید. سادهترین نمونهای که میتوانیم به آن اشاره کنیم، مالیات است. در بسیاری از کشورهای خارجی مالیات بر درآمد ۳۵ درصد به بالا است. باید قبل از مهاجرت جزئیات مانند این را بدانید و برایشان آماده باشید.
رویای مهاجرت دارند
کسانی که رویای مهاجرت را دارند و ضرورت زندگیشان ایجاب میکند که مهاجرت کنند. این افراد اگر مهاجرت نکنند، نمیتوانند با جامعه خودشان نیز ارتباط خوبی داشته باشند. بسیاری از این افراد به علت محافظهکاری یا مکانیسمهای دفاعی، ترجیح میدهند مهاجرت نکنند. چنین تصمیمی بسیار اشتباه است و باعث میشود این افراد یا زندگی سالمی نداشته باشند یا هیچوقت چیز جدید و مفیدی به جامعه اضافه نکنند.
چه کسانی نباید مهاجرت کنند؟
مهاجرت برای دو گروه از افراد کار خوبی نیست:
- ۱. کسانی که میخواهند بر اساس یک فانتزی، رویا و ایدئال مهاجرت کنند، مهاجرت ناموفقی خواهند داشت. فکر کردن به فانتزیها میتواند زندگی را شیرین کند؛ اما عمل به فانتزیها باعث میشود با چالشهای فراوانی درگیر شوید. با توجه به این نکته اگر فرد واقعبینی نیستید، مهاجرت نکنید.
- ۲. فراموش نکنید که سرنوشت ما را، شخصیت ما رقم میزند. شما به هر جای دنیا که بروید، شخصیتتان را نیز همراه خود میبرید. بعضی از افراد میخواهند از اتفاقاتی که در اینجا با آنها رو به رو میشوند فرار کنند؛ در حالی که این اتفاقات پیامد شخصیت آنها است. اگر در اینجا دچار بحرانهای عاطفی، افکار پارانوئیدی و سایر اختلالات هستید، بیشک در کشورهای دیگر نیز دچار همین مشکلات خواهید شد. به طور کلی هیچوقت برای فرار از مشکلات شخصی، مهاجرت نکنید.