در سال ۲۰۲۵، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و شبکه جهانی سیاستگذاری کارآفرینی زنان (GWEP) گزارشی منتشر کردند با عنوان «پر کردن شکاف مالی کارآفرینان زن» (Bridging the Finance Gap for Women Entrepreneurs).
این گزارش یکی از مطالعات رسمی OECD در زمینهی سیاستگذاری کسبوکارهای کوچک و متوسط است که با هدف بررسی موانع و فرصتهای دسترسی زنان کارآفرین به منابع مالی در کشورهای مختلف تدوین شده است.
بخش مربوط به ایران در این مطالعه توسط رضا غیابی نگارش یافته است. این بخش بر پایهی دادههای رسمی، تحلیلهای میدانی و گفتوگو با منابع آگاه در اکوسیستم کارآفرینی کشور تدوین شده و تصویری مستند از وضعیت زنان کارآفرین ایرانی ارائه میدهد.
بر اساس یافتههای این تحقیق، تا سال ۲۰۲۲ حدود ۱۵ درصد از زنان ایرانی در فعالیتهای کارآفرینانه مشارکت داشتهاند، در حالی که این رقم برای مردان ۲۵ درصد بوده است. با وجود محدودیتهای فرهنگی، حقوقی و ساختاری، زنان ایرانی در حوزههایی چون فناوری اطلاعات، فینتک، تولید و خدمات نقش پررنگی یافتهاند. با این حال، چالش اصلی همچنان در دسترسی به منابع مالی نهفته است.
گزارش تأکید میکند که کمبود منابع مالی، نبود داراییهای قابل وثیقه، نرخهای بهرهی بالا و اعتماد پایین نهادهای مالی به توانمندی بازپرداخت زنان، از موانع اصلی رشد کارآفرینی زنان در ایران به شمار میرود.
از سوی دیگر، کمبود نهادهای غیردولتی و برنامههای حمایتی موجب شده اکوسیستم کارآفرینی زنان در ایران هنوز ظرفیتهای واقعی خود را بروز ندهد.
در بخش نتیجهگیری، این مطالعه چند راهکار سیاستی عملی را پیشنهاد میکند، از جمله:
- تقویت همکاری میان مدیران زن ارشد از طریق ایجاد شبکههای حرفهای،
- حمایت از زنان کارآفرین در بخشهای دانشبنیان و گسترش فرصتهای رشد در دانشگاهها و مراکز علمی،
- و توسعه پلتفرمهای تأمین مالی جمعی و خرد (Crowdfunding & Micro-funding) برای حمایت از کسبوکارهای کوچک.
گزارش OECD در عین تمرکز بر چالشهای کارآفرینی زنان، تصویری جامعتر از نحوهی عملکرد نظام مالی، فرهنگی و نهادی کشورها ارائه میدهد. از این منظر، نتایج مطالعه ایران فراتر از موضوع جنسیت است و به کیفیت سیاستگذاری اقتصادی و عدالت در فرصتهای نوآوری مربوط میشود.
اگرچه ایران عضو رسمی OECD نیست، اما حضور پژوهشگران ایرانی در این گزارش نشان میدهد که کشور میتواند در گفتوگوهای بینالمللی سیاستگذاری حضور سازنده و اثرگذار داشته باشد — نه از مسیر دیپلماسی سیاسی، بلکه از مسیر دیپلماسی علمی و مبتنی بر داده.
📄 ترجمه کامل مقاله OECD (بخش ایران)
ترجمه کامل بخش «ایران» از گزارش OECD با عنوان «بینشهای سیاستی دربارهی نقش فرهنگ در دسترسی به منابع مالی» در ادامه آمده است
🇮🇷 ایران: بینشهای سیاستی دربارهی نقش فرهنگ در دسترسی به منابع مالی
نویسندگان:
رضا غیابی (École Polytechnique Fédérale de Lausanne)
و دکتر نسترن سیمارسل (California State Polytechnic University Pomona)
پیشزمینه
تا سال ۲۰۲۲، حدود ۱۵ درصد از زنان ایرانی در فعالیتهای کارآفرینانه مشارکت داشتهاند (چه در حال راهاندازی یک کسبوکار جدید و چه در حال اداره آن)، در حالی که این رقم برای مردان حدود ۲۵ درصد بوده است (منبع: بانک جهانی، ۲۰۲۲).
با وجود چالشهای قابل توجه، کارآفرینی زنان در ایران در سالهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری داشته است — هم از نظر تعداد کسبوکارهای تأسیسشده توسط زنان و هم از نظر عملکرد آنها. زنان کارآفرین در حال حاضر بهطور فزایندهای در حوزههای نوظهوری مانند فناوری اطلاعات و فینتک فعال هستند، و در عین حال در صنایع تولیدی و خدماتی تثبیتشده نیز نقش دارند، صنایعی که در سطح منطقهای و بینالمللی اثرگذارند (Guttman, 2015؛ Bahramitash and Esfahani, 2014).
چشمانداز کارآفرینی زنان در ایران ترکیبی است از زمینههای تاریخی و تحولات معاصر.
در گذشته، زنان در تجارت، مدیریت املاک و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی نقش پررنگی داشتند.
اما تحولات اجتماعی، بهویژه پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، به شکلگیری درکی منجر شد که نقش اصلی زنان را در خانواده تعریف میکرد (Simarasl et al., 2022).
با وجود این محدودیتها، گسترش فرصتهای آموزش عالی و رشد پلتفرمهای آنلاین به زنان ایرانی امکان داده است تا بخشی از این موانع را پشت سر بگذارند و نقش فعالتری در شکلدهی به صحنهی کارآفرینی کشور ایفا کنند (World Economic Forum, 2024؛ Bouzari et al., 2021).
مسئلهی سیاستی: نگرشهای اجتماعی و ساختار تأمین مالی برای کارآفرینان زن
در ایران — مانند بسیاری از اقتصادهای نوظهور — فضاهای کسبوکار و تأمین مالی عمدتاً تحت سلطهی بخش عمومی و بخش خصوصی مردمحور هستند.
این ساختار دوگانه چالشهای عمدهای برای زنان کارآفرین ایجاد میکند که در تلاشاند منابع مالی لازم برای توسعه کسبوکار خود را به دست آورند (Vice Presidency for Women and Family Affairs, 2018).
در نتیجه، بسیاری از آنان بهجای رشد، صرفاً در تلاش برای بقا در اکوسیستم کارآفرینی باقی میمانند.
بهطور کلی، کمبود منابع مالی برای کارآفرینان در ایران چشمگیر است.
این کمبود، مانعی عمده محسوب میشود که بهویژه زنان را بیش از مردان تحت تأثیر قرار میدهد و توانایی آنها را برای شروع و تداوم کسبوکار بهشدت محدود میکند (Sarfaraz and Faghih, 2011).
عوامل روانی نیز در این میان نقش دارند: پایین بودن اعتمادبهنفس و ترس از شکست میتواند زنان را از جستوجوی منابع مالی بیرونی بازدارد (Fam, 2022).
افزون بر این، نبود داراییهای وثیقهپذیر، نرخهای بهرهی بالا، و اعتماد پایین مؤسسات مالی به توان بازپرداخت زنان، همه از جمله عواملی هستند که مانع از دسترسی آنها به منابع مالی خارجی میشود (Sarfaraz and Faghih, 2011؛ Simarasl et al., 2022).
از سوی دیگر، حمایت نهادی کافی از سوی سازمانهای غیردولتی و سایر نهادهای پشتیبان نیز وجود ندارد تا نیازهای خاص کسبوکارهای متعلق به زنان را در حوزهی تأمین مالی و منابع برطرف کند (Simarasl et al., 2024).
بر اساس شاخص جهانی شکاف جنسیتی سال ۲۰۲۴ (World Economic Forum)، ایران از میان ۱۴۶ کشور، در جایگاه ۱۴۳م قرار دارد.
این رتبه نشان میدهد که نیاز به توجه سیاستگذاران برای رفع موانع ساختاری که زنان کارآفرین با آن روبهرو هستند، بسیار فوری است.
علاوه بر این، زیرساختهای حمایتی کارآفرینی در ایران هنوز محدود است و حضور سرمایهگذاران بینالمللی در این عرصه بسیار کمرنگ است.
در نتیجه، اکوسیستم کارآفرینی زنان بهطور کلی محیطی محدود و دشوار برای رشد و موفقیت کسبوکارهای متعلق به زنان است.
البته اقداماتی آغاز شده است؛ به عنوان نمونه، برنامههایی مانند «طرح حمایت از کارآفرینی زنان» (WESP) از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی راهاندازی شده تا آموزش و پشتیبانی لازم را به زنان کارآفرین ارائه دهد.
با این حال، هنوز به تلاشهای جامعتری نیاز است تا به چالشهای فرهنگی، حقوقی، مالی و اجتماعی که زنان در مسیر دسترسی به سرمایه با آنها روبهرو هستند، پاسخ داده شود.
نتیجهگیری
رفع موانعی که زنان در دسترسی به منابع مالی با آن مواجهاند، برای ایجاد محیطی پویا و شکوفا در کارآفرینی ایران حیاتی است.
با وجود این چالشها، آگاهی نسبت به نقش محوری زنان در رشد اقتصادی و نوآوری در حال افزایش است.
برای بهرهگیری از ظرفیت عظیم نیروی کار زن در کشور، سیاستگذاران میتوانند اقدامات هدفمندتری را در دستور کار قرار دهند، از جمله:
- تقویت همکاری میان مدیران زن ارشد از طریق توسعهی شبکههای حرفهای مرتبط،
- حمایت از زنان کارآفرین جوان در بخشهای دانشبنیان و ایجاد فرصتهای رشد در دانشگاهها و مراکز علمی،
- و تسهیل پلتفرمهای تأمین مالی جمعی و خرد (crowdfunding & micro-funding) برای حمایت از کسبوکارهای کوچک زنان.
در مجموع، این گزارش نشان میدهد که گرچه موانع ساختاری در برابر کارآفرینی زنان در ایران همچنان وجود دارد، اما نشانههایی از تغییر و ظرفیت رشد نیز دیده میشود.
با طراحی سیاستهای هوشمندانهتر، تقویت شبکههای اعتماد و توسعه ابزارهای مالی فراگیر، میتوان این ظرفیت را بالفعل کرد و سهم زنان را در اقتصاد نوآور ایران افزایش داد.




یک پاسخ