تهران امروز فقط با یک مسئله زیستمحیطی روبهرو نیست؛ با یک «پروژه بلندمدت کاهش رشد اقتصادی» طرف است. شهری که بهتنهایی بیش از یکپنجم تولید ناخالص داخلی ایران را تأمین میکند، وقتی بخش بزرگی از سال را زیر لایهای از ذرات معلق و گازهای آلاینده میگذراند، عملاً موتور اقتصاد کشور را در دور کند نگه میدارد.
طبق آمار رسمی، تهرانیها در سال ۱۴۰۲ فقط ۱۰ روز هوای «پاک» تنفس کردهاند؛ بیش از ۱۱۹ روز سال، هوا برای گروههای حساس یا برای همه شهروندان ناسالم بوده است. در همین فضا، وزارت بهداشت اعلام کرده است فقط در سال ۲۰۲۳ میلادی، آلودگی هوا در کشور حدود ۳۰ هزار و ۶۹۲ مرگ منتسب ایجاد کرده که نزدیک به شش هزار و ۹۳۹ مورد آن در تهران بوده است. برخی گزارشهای جدیدتر عدد مرگومیر سالانه منتسب به آلودگی هوا در ایران را حوالی ۵۸ هزار نفر تخمین میزنند. این اعداد، صرفاً مسئله سلامت عمومی نیستند؛ مستقیماً به زبان اقتصاد ترجمه میشوند.
هزینه مستقیم سلامت و بودجه عمومی
بانک جهانی در گزارشی درباره تهران، تنها هزینههای سلامت ناشی از آلودگی هوا (مرگومیر و بیماری) را حدود ۲.۶ میلیارد دلار در سال برآورد کرده است؛ این برآورد مربوط به چند سال قبل است و با توجه به تشدید آلودگی و تورم، میتوان حدس زد ارقام امروز بزرگتر است. در سطح ملی، مبنای همین دادهها نشان میدهد آلودگی هوا سالانه حدود ۲۳ میلیارد دلار به اقتصاد ایران خسارت وارد میکند؛ یعنی تقریباً ۵.۳ درصد تولید ناخالص داخلی (با فرض GDP حدود ۴۳۷ میلیارد دلار در ۲۰۲۴).
بخش عمده این هزینه ناشی از «مرگ زودرس» است؛ یعنی ازدسترفتن سالهای مولد زندگی افرادی که هنوز میتوانستند کار کنند، مالیات بدهند و مصرف کنند. حدود ۸۵ درصد هزینه جهانی آلودگی هوا در برآوردهای نهادهای بینالمللی ناشی از مرگ زودرس و فقط حدود ۱۵ درصد مربوط به هزینه بیماری و درمان است؛ در ایران نیز مسئولان بهداشت همین نسبتها را نقل کردهاند. بنابراین، آلودگی هوا در تهران عملاً یک «مالیات پنهان» روی کل اقتصاد ایران است؛ مالیاتی که نه به خزانه میرود، نه به توسعه زیرساخت، بلکه بهشکل تخت بیمارستان، دارو و سالهای ازدسترفته عمر مصرف میشود.
بهرهوری نیروی کار؛ از روزهای تعطیل تا کارایی روزمره
تصویر رسمی آلودگی هوا اغلب به تعطیلی مدارس و ادارات در چند روز بحرانی محدود میشود؛ اما اقتصاد، فقط در روزهای تعطیل خسارت نمیبیند. مطالعات متعدد در اروپا، چین و سایر کشورها نشان دادهاند افزایش غلظت PM2.5 حتی در مقیاس یک میکروگرم بر مترمکعب، میتواند بهرهوری نیروی کار را در همان سال حدود ۰.۵ درصد کاهش دهد؛ برخی پژوهشها کاهش ۱.۵ تا ۴ درصد بهرهوری با افزایش آلودگی در کوتاهمدت را گزارش کردهاند.
در مورد تهران، این کاهش بهرهوری چند شکل مشخص دارد:
- غیبت شغلی و مرخصی استعلاجی: گزارشهای داخلی به افزایش قابلتوجه غیبت کارکنان در روزهای آلوده اشاره میکنند؛ یعنی هزینه مستقیم برای کارفرما و اقتصاد شهر.
- حضور فیزیکی، غیبت ذهنی: آلودگی هوا تمرکز را کم میکند، خستگی را بالا میبرد و خطای تصمیمگیری را افزایش میدهد؛ این موضوع در خدمات مالی، فناوری و بخشهای دانشبنیان متمرکز در تهران مستقیماً به کاهش کیفیت خروجی و افزایش هزینه خطا منجر میشود. پژوهشهای جدید نشان دادهاند حتی مواجهه کوتاهمدت با هوای آلوده، توان تمرکز و تشخیص احساسات را در افراد کاهش میدهد که پیامد آن کاهش عملکرد در کارهای پیچیده است.
- تعطیلیهای گسترده: در آذر ۲۰۲۴، دولت بهدلیل آلودگی هوا مجبور شد ادارات، دانشگاهها و مدارس در تهران و چند استان دیگر (از جمله البرز و اصفهان) را برای دو روز تعطیل کند. این نوع تعطیلیها، بهویژه در شهری که حدود ۲۲ درصد تولید ناخالص داخلی کشور را ایجاد میکند، بهمعنای «کاهش تولید» در مقیاس ملی است؛ حتی اگر بخشی از فعالیتها آنلاین ادامه یابد، همه مشاغل قابلانتقال به دورکاری نیستند.
اگر این افت بهرهوری را فقط یک درصد در سال برای فعالیتهای مستقر در تهران فرض کنیم (که با توجه به شدت آلودگی و شواهد جهانی فرض محافظهکارانهای است)، بهمعنای ازدسترفتن میلیاردها دلار ارزشافزوده در اقتصاد ایران است.
سرمایه انسانی؛ کودک امروز، رشد اقتصادی فردا
آلودگی هوا در تهران یک مسئله بیننسلی است. کودکان بیشترین زمان را در محیطهای آموزشی و عمومی شهر میگذرانند، درحالیکه سیستم تنفسی و عصبی آنها هنوز در حال رشد است. مطالعات بینالمللی نشان میدهد مواجهه طولانیمدت کودکان با آلودگی هوا میتواند بر رشد شناختی، عملکرد آموزشی و حتی فرصتهای درآمدی آینده آنها اثر منفی بگذارد.
در تهران، دو روند نگرانکننده همزمان دیده میشود:
- تعطیلی مکرر مدارس بهدلیل آلودگی: سالهای اخیر بارها مدارس پایتخت بهصورت گسترده تعطیل شدهاند؛ از تعطیلی چندروزه در زمستان بهدلیل وارونگی دما و استفاده از سوختهای آلوده، تا تعطیلیهای ناشی از طوفانهای گردوغبار. این تعطیلیها، علاوهبر هزینه آموزشی، والدین شاغل را نیز مجبور به کاهش ساعات کار یا مرخصی اجباری میکند.
- تجمع اقشار کمدرآمد در مناطق آلودهتر: گزارشهای داخلی نشان دادهاند حدود ۴۰ درصد اقشار کمدرآمد تهران در مناطقی زندگی میکنند که بیشترین بار آلودگی را تحمل میکنند. در عمل، فرزندان این خانوارها با ترکیبی از کمبود منابع، دسترسی محدود به آموزش باکیفیت و هوای آلوده بزرگ میشوند؛ یعنی بازتولید نابرابری و کاهش سرمایه انسانی در بلندمدت.
این وضعیت، بهطور مستقیم بر رشد بلندمدت اقتصاد ایران اثر میگذارد؛ آلودگی هوا در تهران، کیفیت نیروی کار آینده کشور را پایین میآورد.
تصویر شهر، سرمایهگذاری و مهاجرت نخبگان
تهران در عین مشکلاتش، همچنان مهمترین هاب خدمات مالی، فناوری، استارتاپها و صنایع خلاق ایران است. اما برای سرمایهگذار –چه داخلی، چه خارجی– کیفیت محیط زندگی و کار یک مؤلفه کلیدی تصمیمگیری است. آلودگی مزمن هوا، در کنار بحران آب و انرژی، ریسک سرمایهگذاری در تهران را بالا میبرد و هزینه جذب و نگهداشت نیروی انسانی باکیفیت را افزایش میدهد.
در عمل، بسیاری از شرکتهای خصوصی در سالهای اخیر برای جذب نیروهای متخصص، مجبور شدهاند مزیتهای جبرانی (حقوق بالاتر، امکان دورکاری یا استقرار در شهرهای با کیفیت محیطی بهتر) ارائه کنند. این هزینه، در ترازنامه شرکت ثبت نمیشود، اما در مقیاس جمعی یعنی «گرانتر شدن تولید در تهران نسبت به رقبای منطقهای».
از سوی دیگر، آلودگی مزمن بههمراه فشارهای دیگر (مسکن، ترافیک، کمبود آب) انگیزه مهاجرت نخبگان و خانوادههای طبقه متوسط از تهران –و حتی از کشور- را تقویت میکند. این مهاجرت سرمایه انسانی، شاید در کوتاهمدت در آمارهای رسمی بهروشنی دیده نشود، اما در بلندمدت خود را در کاهش ظرفیت نوآوری، کارآفرینی و بهرهوری نشان میدهد.
آلودگی هوا بهعنوان علامت ناکارآمدی نهادی
آلودگی هوای تهران فقط نتیجه «جغرافیا و وارونگی دما» نیست؛ محصول تصمیمهای اقتصادی و نهادی در چند دهه اخیر است: یارانه سنگین سوخت، قیمتگذاری غیرواقعی انرژی، ناوگان فرسوده خودرو و موتورسیکلت، استفاده از سوختهای کمکیفیت در برخی نیروگاهها و صنایع اطراف شهر، و الگوی توسعه شهری مبتنیبر خودروی شخصی.
این گزینهها، در زمان تصمیمگیری اغلب با استدلال «حفظ اشتغال، توسعه صنعتی یا جبران محدودیتهای تحریم» توجیه شدهاند، اما هزینه واقعی آنها امروز در قالب آلودگی هوا و کاهش رشد اقتصادی پرداخت میشود. یعنی آلودگی هوا، علامتی است از نوعی «کوتاهمدتگرایی در سیاستگذاری»؛ جایی که منافع کوتاهمدت بر هزینههای بلندمدت سلامت، بهرهوری و رشد اقتصادی غلبه کرده است.
چه باید کرد؟
برای تبدیل آلودگی هوا از «هزینه مزمن» به «فرصت اصلاح ساختاری»، چند محور کلیدی میتواند مبنای بحث در سطح سیاستگذاری قرار گیرد:
- اصلاح تدریجی قیمت انرژی و هدفمندکردن یارانهها: بدون رساندن قیمت نسبی سوختهای آلاینده به سطحی که رفتار مصرفکننده و تولیدکننده را تغییر دهد، هر برنامهای برای کاهش آلودگی صرفاً مُسکن خواهد بود. طراحی این اصلاح باید تدریجی، همراه با حمایت هدفمند از اقشار کمدرآمد و با شفافیت کامل انجام شود.
- نوسازی ناوگان حملونقل و تقویت حملونقل عمومی: جایگزینی تدریجی موتورسیکلتها و تاکسیهای فرسوده با ناوگان برقی یا کممصرف، توسعه مترو و اتوبوس تندرو و اعمال محدودیت واقعی بر تردد خودروهای تکسرنشین در هسته مرکزی شهر، نهفقط آلودگی را کاهش میدهد، بلکه بهرهوری سفرهای شهری را بالا میبرد.
- استاندارد سختگیرانه برای سوخت و صنایع اطراف تهران: تجربه کشورها نشان میدهد تنظیمگری جدی کیفیت سوخت و فیلترهای صنعتی، در کنار نظارت مؤثر، میتواند طی چند سال کاهش معنیداری در آلودگی ایجاد کند، بدون آنکه الزاماً رشد اقتصادی را متوقف کند.
- استفاده از ابزارهای مالی نوین: انتشار اوراق سبز (Green Bonds)، صندوقهای سرمایهگذاری در حملونقل پاک و بهرهوری انرژی و استفاده از سازوکارهای بینالمللی تأمین مالی اقلیممحور -تا جایی که شرایط سیاسی و تحریمها اجازه دهد- میتواند منابع لازم برای این گذار را فراهم کند.
- شناسایی و حفاظت از سرمایه انسانی در معرض ریسک: طراحی برنامههای حمایتی ویژه برای مدارس و دانشگاهها در مناطق پرریسک (سیستمهای تصفیه هوای داخل ساختمان، تقویم آموزشی تطبیقی، آگاهیبخشی سلامت) درواقع سرمایهگذاری بر نیروی کار آینده کشور است.
اگر اقتصاد ایران را به «شرکتی بزرگ» تشبیه کنیم، تهران واحدی است که بیشترین سهم فروش را دارد، اما بخشی از سود آن هر سال بهدلیل نقص در سیستم تهویه «دود میشود». آلودگی هوا، مسئلهای نیست که بتوان آن را با چند تعطیلی و توصیه به ماندن در خانه مدیریت کرد؛ این یک «مسئله حکمرانی اقتصادی» است. هر روز تأخیر در اصلاح ساختاری، بهمعنای ادامه پرداخت سالانه میلیاردها دلار هزینه و ازدستدادن بخشی از ظرفیت رشد آینده اقتصاد ایران است؛ هزینهای که درنهایت، از جیب همه ایرانیان –بهویژه نسل بعد– پرداخت میشود.



