چرا در ایران ماندهام؟
این سوالی است که بسیاری از جوانترها از افرادی مثل من، که بخش مهمی از جوانی خود را در ایران سرمایهگذاری کردهاند، میپرسند: چرا مهاجرت نکردهاید؟ بهخصوص وقتی که دسترسی به کشورهای دیگر و امکان رفت و آمد به آنجا را دارید. این پرسش بهویژه در شرایط سخت و ناملایمات کنونی، بسیار بیشتر و با شدت مطرح میشود. شاید بتوان گفت که هرگاه ناپایداری و مشکلات اجتماعی و اقتصادی افزایش مییابد، این پرسشها هم بیشتر و بیشتر میشوند. این نوع سوالها از دغدغهها و نگرانیهای واقعی نشأت میگیرند که نیاز به پاسخ دقیق و صادقانه دارند.
ایده اصلی این نوشته زمانی شکل گرفت که یکی از دوستانم، که روانپزشک برجستهای است، من را به جمعی از روانشناسان تحت تعلیم خود دعوت کرد تا در مورد موضوع مهاجرت صحبت کنم. در آن جلسه متوجه شدم که مهاجرت تنها یک تصمیم فردی نیست، بلکه موضوعی چندبعدی و پیچیده است که هم عوامل شخصی و هم عوامل اجتماعی و اقتصادی در آن دخیلاند. مهاجرت تنها به ترک وطن نیست، بلکه به تغییر هویت، تغییر محیط زندگی و حتی تغییر امیدها و اهداف در زندگی مرتبط است. برای من، ماندن در ایران تصمیمی بوده است که بر اساس تحلیل فرصتها و چالشها گرفته شده است. درست است که شرایط زندگی در بسیاری از کشورها بهتر و آسانتر است، اما من انتخاب کردهام که در این نقطه از جهان باشم، جایی که فکر میکنم بیشترین اثر را میتوانم بگذارم و بیشترین رشد را میتوانم تجربه کنم.
ایران یکی از بالاترین نرخهای مهاجرت را در منطقه دارد و برآورد میشود که حدود ۹٪ از جمعیت کشور مهاجر باشند. برای مثال، بر اساس دادههای سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM)، ایرانیان در سراسر دنیا پراکنده شدهاند و بسیاری از آنها در کشورهای توسعهیافته مانند کانادا، آلمان، و آمریکا ساکن هستند. تحقیقات نشان میدهد که ایرانیان مهاجر بهطور متوسط دارای سطح تحصیلات و کیفیت زندگی بالایی هستند. این سطح از تحصیلات و مهارتها سبب شده که بسیاری از ایرانیان مهاجر در کشورهای میزبان به نقشهای کلیدی دست یابند و تأثیرگذار باشند. تا حدی که چند وقت پیش، سازمان معتبر TED رویدادی را تحت عنوان “TED Immigrant Diaspora: Iranian” برگزار کرد که به بررسی نقش و تأثیرات مثبت جامعه ایرانیان مهاجر، مشارکت آنها در پیشبرد اهداف اجتماعی و فرهنگی، و نحوه تعامل آنها با دیگر جوامع جهانی پرداخت.
من به دلیل شغلم و نوع زندگیام بارها فرصت خروج از ایران و زندگی در خارج از کشور را داشتهام. تحصیلاتم را در خارج از ایران به پایان رساندهام و تاکنون در بیش از ۱۲ کشور دنیا پروژههای مشاورهای انجام دادهام. به عنوان یک مشاور و استراتژیست کسب و کار ، تجربه همکاری با سازمانهای بزرگ بینالمللی و استارتاپهای نوآور را داشتهام. همچنین از طریق برگزاری رویدادهایی مانند TEDxTehran، ارتباطات بینالمللی زیادی برقرار کردهام که دسترسی به بسیاری از امکانات و فرصتهای جهانی را برای من فراهم کرده است.
با این حال، هنوز هم از من میپرسند: چرا در ایران ماندهام؟ چرا برای خودم یک پایگاه در جای دیگری درست نکردهام؟ چرا از ایران نمیروم؟ این پرسشها زمانی بیشتر مطرح میشوند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی افزایش مییابند. اما برای پاسخ دادن به این سوالات باید نگاهی عمیقتر به مفهوم نخبهگرایی و اثرگذاری داشته باشیم.
پاسخ من
من به شدت نخبهگرا هستم، اما این به آن معنی نیست که برداشت سنتی از این حرف شود. نخبهگرایی مفهومی است که من مدتها روی آن کار کردهام. چندین سال این پرسش کلیدی را میپرسیدم که اصلاً «نخبه کیست»؟ و به دنبال بازتعریف آن برای جامعه امروز ایرانی بودهام. در خلال تحقیقاتم در این زمینه و به کمک دوست خیلی خوبم دکتر امیرحسین یزدانی، به این جمعبندی رسیدیم که یکی از پاسخهایی که میتوان به این سوال داد این نیست که نخبه کیست، بلکه این است که اصلاً نخبهاندیشی چیست؟
همین موضوع باعث شد بیانیه نخبهاندیشی را با هم منتشر کنیم که تا همین امروز باعث بحث بسیاری از دوستان شده و در مورد آن جوابیههایی نوشته شده که بسیار خواندنی هستند. بیانیه نخبهاندیشی
بخشی از بیانیه نخبهاندیشی چنین میگوید:
“نخبهگی حاصل سه کلمه است: آزادی، عمل، مؤثر. یعنی فرد باید آزادی داشته باشد که عملی انجام دهد که مؤثر باشد.”
این تعریف بهخصوص برای من بسیار اهمیت دارد، زیرا تأثیرگذاری برای من همیشه یکی از ارزشهای اساسی بوده است. حتی از دیدگاه علمی نیز ثابت شده است که انسانها از اثرگذاری در این دنیا لذت میبرند؛ کودکی که تأثیر خود را بر محیط اطراف میبیند و احساس شادی میکند، نمونهای از این لذت است. ما از اثرگذاری لذت میبریم و این احساس به ما حس زندگی و معنا میدهد. به عبارتی، احساس مؤثر بودن به ما انرژی و انگیزهای برای ادامه زندگی میدهد.
حقیقت این است که من آزادی عمل مؤثری که در ایران دارم را در هیچ جای دیگری در دنیا ندارم. هیچ جای دیگر دنیا به من این امکان را نمیدهد که تا این حد مؤثر باشم. دوازده سال پیش که کار خودم را با TEDxTehran شروع کردم، کمتر کسی در ایران از TED و ایدههای آن اطلاع داشت، اما امروز ایرانیان جزو ۱۰ کشور برتر بینندگان TED هستند و رویدادهای TEDxTehran تاکنون توسط بیش از ۲۰ میلیون نفر دیده شده است. من مطمئنم که TEDxTehran تبدیل به جریانی شده است که جامعه را به جایی بهتر هدایت میکند. این جریان توانسته است بستری برای تبادل ایدهها و افزایش آگاهی عمومی فراهم کند و به تحولات مثبتی در جامعه کمک کند.
من برای قانونی شدن و تقویت اکوسیستم استارتاپی ایران کارهای بسیاری کردهام که شواهد آن بین اهل این حوزه قابل مشاهده است. تلاشهایم باعث شده است که بسیاری از شرکتها و استارتاپهای ایرانی بتوانند رشد کنند و به موفقیت برسند. من جمعهایی از افراد برجسته ایرانی تشکیل دادهام که بسیار دلچسب و مؤثر بودهاند، و این جمعها توانستهاند بستر همکاریهای مفید و معناداری را برای رشد و توسعه فراهم کنند.
اینها اثراتی هستند که هیچ جای دیگری در دنیا نمیتوانستم بگذارم! هر روز که به تأثیراتی که ایجاد کردهام فکر میکنم، متوجه میشوم که چقدر این تصمیم برای من درست بوده است. اینکه توانستهام بخشی از تحولات مثبت در کشورم باشم و در ایجاد فرصتهای جدید برای دیگران نقش داشته باشم، احساس رضایت و افتخار به من میدهد.
به نظر من، انسان باید جایی زندگی کند که در آنجا آزادی عمل مؤثرش بیشینه باشد. و برای من، تا امروز، آنجا ایران است. تا زمانی که بتوانم این تأثیرگذاری را داشته باشم و برای بهبود شرایط جامعهام تلاش کنم، اینجا میمانم. اینجا جایی است که میتوانم به آرمانهایم نزدیکتر شوم و با دیگران برای ساختن آیندهای بهتر همکاری کنم. بنابراین، ماندن در ایران برای من یک انتخاب آگاهانه است؛ انتخابی برای خلق، فرصتآفرینی و تأثیرگذاری؛ انتخابی برای رشد.